دکتر یزدان نیاز
دکتر یزدان نیاز

دکتر یزدان نیاز

کندالینی و ارتباط ان با روش درمانی ماتریکس و هورمون تستوسترون در ترک اعتیاد به ماده مخدر متامفتامین (شیشه )

نویسنده

مشکل انسان امروزی افسردگی و اضطرابی است که روح و روان را می فرساید بسیاری برای درمان خود رو به فلسفه های شرقی می اورند گروهی رو به استفاده از مواد مخدر اما به راستی مشکل کجا است

چرا انسانها دیگر قادر به کنترل غرایز خود نیستد و این نفس سرکش انها را به همه جا می برد مسله اعتیاد به مواد مخدر نیز در همین رابطه است کسانی که قادر به کنترل وسوسه های خود نیستد و تفکرات عقلایی از انها سلب شده است 

چگونه می توان  معتادان را از دام اعتیاد رهایی بخشید 

 ایا فقط استفاده از دارو کافی است ؟  یا اینکه باید بتوانیم به او یاد بدهیم چگونه نفس خود را کنترل کرده و بر وسوسه هایش غلبه کند ؟

چه ارتباطی بین کندالینی و فلسفه های شرقی و درمان اعتیاد به مخدر شیشه با روش روانشناختی (ماتریکس ) وجود دارد

فقط اعتقاد به خداست که درمان همه درد ها است

در عبارتی کوتاه کل انچه درباره کندالینی و یوگا و مدیتیشن است را می نویسم تا با ادامه خواندن مطلب سردر گم نشوید
تمامی  فلسفه  کندالینی و یوگا ومدیتیشن  بر این پایه است
کسی که بتواند غرایز و لذت های زندگی حیوانی (نفس اماره )خود را کنترل کند (کنترل نفس اماره ) اول از همه غریزه جنسی و بعد غریزه خوردن و اشامیدن و کنترل خشم و نفرت و بطور کلی قادر به کنترل غرایز حیوانی  و احساسات ورفتار خود باشند ودر ضمن  وجود خدا را قبول داشته باشد و او را ستایش کند به ارامش فکری و جسمی در زندگی می رسد و  قادر به کنترل افکار  شیطانی و وسوسه کننده و اضطراب اور خودش است   و تحت اثر هیچ  وسوسه ای قرار نمی گیرند و گناهی نمی کنند و در زندگی داری اعصابی راحت وبدون اضطراب است و اخرعاقبتش به خیر می شود  
تمام ؟
ارتباط بین کندالینی و چاکرا و اشعار مولانا و هورمون تستوسترون و ترک اعتیاد به ماده مخدر شیشه  و ماتریکس درمانی
در ابتدا تیتر عجیبی به نظر می اید ؟
من می گویم
کندالینی  که به معنی مونث نیروی است که در فلسفه کندالینی می گویند که  در داخل استخوان ساکرم و محلی بین مقعد و الت تناسلی است  نمادی از شهوت و هورمون تستوسترون هورمون های جنسی در زن  است که هر کسی بتواند انرا کنترل کند دچار خشم و اضطراب و وسوسه نمی شود و بعد از ان با کنترل غرایز و احساسات دیگر به مقام ادمیت می رسد
  از لحاظ علمی هورمون تستوسترون است که در مردان ایجاد شهوت و هوس جنسی می کند   و باعث می شود که مغز انسان فقط به مسائل جنسی فکر بکند و از انسان  فقط یک ماشین  جنسی   می سازد و به علت تحت تاثیر قرار گرفتن مغز با تستوسترون شخص قادر به تفکر درست عقلایی نیست (تستوسترون سیستم گلوتامینرژیک ) و مدام در اضطراب خشم است وبرای ارضای شهوت خود دست به هرکار خلافی می زند
بیدار کردن نیروی کندالینی از نظر من به معنی کنترل بر شهوت است (کاهش تستوسترون ) که قدم اول است
 کسی که بتواند شهوت خود را کنترل کند یعنی نیروی  خفته در کندالینی را بیدار می کند و دیگر تحت تاثیر هوس و شهوت نباشد  قادر به تفکرات عقلایی می شود بعد می تواند رفتارهای خود را با دیگران  انساتی تر کند    با افزایش سن خواه نا خواه مردان دچار کاهش هورمون تستوسترون می شوند و بعد از مدتی افکار انها تحت تاثیر مسائل جنسی نیست و به بلوغ فکری می رسند اما فقط قدم اول را برداشته اند  ؟
هورمون تستوسترون عامل ایجاد خشونت و اضطراب در مردان است
کریشنا در حال نبرد و غلبه بر کندالینی بیدار شده.(در حال مبارزه با نفس اماره  )
منظور از فعال کردن کندالینی از کار انداختن و یا قدرت کنترل هورمون تستوسترون یعنی شهوت جنسی است برای همین همه  مردانی که  توانسته کندالینی خود را فعال کنند قیافه زنانه دارند زیرا تستوسترونشان یا کم است یا ندارند ؟ 
 
شیوا- خدای هندوان سمبل اصلی انرژی کندالینی و ادغام انرژیهای مونث و مذکر است.
فلسفه کندالینی می گوید
کندالینی  انرژی حیات  است که در بدن همه ما به صورت نهان وجود دارد و اگر شما بتوانید ان را فعال کنید می توانید به ارامش کامل در زندگی برسید و بر افکار خود کنترل کامل داشته باشید
چاکرا من می گویم
مسیرهای عصبی از الت تناسلی تا مغز در ستون فقرات انسان که مسئول عصب دهی به اعضای بدن انسان  هستند که در مسیر انها قرار داد
که ازارگانهای مثل روده معده کبد و طحال ریه و گوش چشم دهان  گفتاری و شنوایی را عصب می دهد و شخص می تواند با کنترل انها  هوس غرایزی مثل خوردن اشامیدن و حرکت کردن و حرف زدن و شنیدن دیدن  خود را کنترل کند
مختصر در یک کلام گفتار نیک کردار نیک   پندار نیک ارام باش عصبانی نشو خشم خود را کنترل کن و شکمو نباش حرف زشت نزن و به حرف های ناپسند دیگران گوش نده چشم تو از نامحرم درویش کن
چاکرای 
 فلسفه کندالینی می گوید
چاکرا ایستگاه هایی است که این انرژی از ان عبور  می کند و در ان جا به دور خود می چرخد تا سرانجام به اخرین ایستگاه  یعنی جای در مغز مخچه_( چاکرای ساهاسرارا ) برسد  ان زمان شخص می تواند بر غرایز خود کنترل داشته و افکار درست و عقلایی داشته باشد
مولوی کل فلسفه کندالینی را در این اشعار گفته است
 

در حدیث آمد که خلاق مجید خلق عالم را سه گونه آفرید
در حدیث آمد که خلاق مجید                            خلق عالم را سه گونه آفرید
یک گروه را جمله عقل و علم و جود                 آن فرشته است و نداند جز سجود
نیست اندر عنصرش حرص و هوی                  نور مطلق زنده از عشق خدا
یک گروه دیگر از دانش تهی                           همچو حیوان از علف در فربهی
او نبیند جز که اصطبل و علف                         از شقاوت غافل است و از شرف
و آن سوم هست آدمیزاد و بشر                     از فرشته نیمی و نیمش ز خر
نیم خر خود مایل سفلی بود                           نیم دیگر مایل علوی شود
تا کدامین غالب آید در نبرد                              زین دوگانه تا کدامین برد نرد
یا این شعر مولوی که نشان از بیدار شدن نفس اماره می کند
نفست اژدرهاست او کی مرده است
از غم بی آلتی افسرده است
گر بیابد آلت فرعون او
که به امر او همی رفت آب جو
آنگه او بنیاد فرعونی کند
راه صد موسی و صد هارون زند
کرمک است آن اژدها از دست فقر
پشه ای گردد ز جاه و مال صَقْر
اژدها را دار در برف فراق
هین مکش او را به خورشید عراق

ارتباط بین کندالینی و ماتریکس درمانی در ترک اعتیاد به مواد مخدر به خصوص  مخدر شیشه 
هر دو به معنی داشتن کنترل بر غرایز و شهوات جنسی  و لذت ها  وسوسه ها ی انی  و هوس های وزود گذز به همراه  کنترل رفتارهای اجتماعی با دیگران و کنترل خشم است (ماتریکس درمانی )
  بعلاوه این که با ایمان و اعتقاد به خدا به عنوان خالق جهان و کسی که ناظر اعمال  او است و فقط خداست که می تواند به او در زندگی کمک کند می تواند به طور کلی با کنترل وسوسه ها و  لذت جویی درزندگیش یک زندگی ارام و بدون اضطراب و سردرگمی  افسردگی داشته باشد (درمان NA)
به نظر می اید درمان اعتیاد به مواد مخدر در فرد بی ایمانی که باید ابتدا باورهای خدایی را در او بیدار کرد تا با اعتقاد به خدا و انجام فرایض دینی تا اخر عمر فردی به دور از وسوسه های شیطانی باشد شغل انبیا است  
نویسنده
با توجه به فلسفه کندالینی من فکر نمی کنم برای رسیدن به خدا و ارامش در زندگی باید خودم را اخته کنم به نظر من همان ختنه کافی است اما به شرط اینکه به پیمان ختنه شده گان متعهد باشم ؟
پیمان ختنه منظور زمانی است که خداوند به حضرت ابراهیم امر کرد از امروز تمامی افرادی که متعقد به خدای یکتا هستند و او را می پرستند باید ختنه شوند تا از کافران  مشخص شوند (تورات )
اقا محمد خان قاجار فردی حسود کینه توز و انسان خشمگینی بود که بیشترین لذت او خوردن بود به نظر می اید فقط نداشتن تستوسترون برای رسیدن به ارامش و اعتقاد به خدا به تنهایی کافی نیست ؟ داشتن ان و کنترل کردنش مهم است
نویسنده
تمامی کسانی که در کار مدیتیشن و کندالینی هستند از گیاهان دارویی استفاده می کنند که نوتروپیک هستند این گیاهان   باعث تقویت مغزهوش و حافظه می شود اما   باعث کاهش نیروی جنسی و هورمون تستوسترون می گردد هنوز مشخص نیست به علت افزایش تفکرات است که شخص قادر به کنترل شهوت و کاهش تستوسترون می شود یا عوارض داروی مستقیم این گیاهان بر روی هورمون تستوسترون است ؟
مسله جالب در این است که ما هم در ترک اعتیاد شیشه از داروهای نوتروپیک مثل ریتالین یا مودافینیل استفاده می کنیم ؟ بلاخره باید مغز شیشه ای را وادار به تفکر خدایی کرد ؟
توجه
داروهای نوتروپیک در درمان اعتیاد به شیشه فقط بر روی افرادی بیشتر موثر است که دارای زمینه مذهبی هستند
پارورقی
. خداوند بعد از عهد با ابراهیم از او می‌خواهد که فرزندان پسر خود را به عنوان علامت این پیمان ختنه کند (اتورات )
نفس های انسان
.

نَفْس در لغت به معنی جان، روح، روان و نشاندهنده زنده بودن است.[۱]در علوم اسلامی و قرآن، به عنوان جهت‌دهنده حرکت و اندیشه انسان شناخته می‌شود و بسیاری از کردارها و رفتارهای انسان به پیروی از نفس او شکل می‌گیرد. در قرآن به چهار گونه نفس انسانی اشاره شده‌است.[۲]در تعریفی از نفس آمده است؛ نفس آن چیزی است که تعیین موجودیت می کند در ظاهر و باطن و نشانه اش این است که خواسته دارد.

  • نفس اماره (روان فرمانگر): در آیه ۵۳ از سوره یوسف به این نفس اشاره شده‌است. نفس اماره انسان را بسوی کارهای زشت هدایت می‌کند.
  • نفس لوامه (روان سرزنشگر): در آیه ۲ سوره قیامت به این نفس اشاره شده‌است. این نفس انسان را بخاطر اعمال زشتی که مرتکب می‌شود، سرزنش می‌کند. از این نفس به وجدان تعبیر شده‌است. بر اثر تکرار کردارهای زشت و گناهان، این نفس کارکرد خود را از دست می‌دهد.
  • نفس ملهمه (روان الهام‌گیرنده): در آیه ۷ و ۸ سوره شمس به این نفس اشاره شده‌است. این نفس، موجب نوعی پیوند میان انسان و عالم غیب است و از عالم غیب به آن الهام می‌شود.
  • نفس مطمئنه (روان بی‌گمان): در آیه ۲۷ سوره فجر، به این نفس اشاره شده‌است. این نفس متصل به خدا است و به واسطه این پیوند، دارای اطمینان است. کسی که این نفس در او بیدار می‌شود، راه و روش خود را می‌یابد و به دنبال یقین حرکت می‌کند.

در نوشته‌های اسلامی گونه‌های دیگری از نفس را نیز ذکر می‌کنند: