در مورد این جزوه: این جزوه برای هر کسی که تشخیص اختلالات شخصیتی داده شده است و همچنین برای دوستان و خانواده های آنان است.
آسان نیست که بیان کنیم منظورمان از معنی کلمه شخصیت چیست. آن به نظر کاملاً روشن می آید ولی بیان آن بوسیله لغات سخت است. قسمتی از دلیل آن این است که بسیاری از لغاتی که ما برای توضیح افراد بکار می بریم معانی وسیعی دارند و این معانی اغلب با هم همپوشانی دارند.
این کلمات می توانند بیش از یک ناحیه از تجربه را پوشش دهند. اضطراب توضیح احساس نگرانی است، عصبانیت رفتاری را توضیح می دهد که دیگران ممکن است متوجه آن شوند وقتی شما این احساس را دارید. خجالت توضیح احساس ناراحتی با دیگر مردم است ولی همچنین ساکت بودن بیش از حد را هم شامل می شود.
این اغلب مشکل است چون روشی را که ما با دیگر مردم ظاهر می شویم می تواند در شرایط مختلف، گوناگون باشد. اگر شما فقط فردی را در محیط کار می شناسید، شما ممکن است کاملاً رفتار متفاوتی را اگر با آنها در محیط و اجتماع مواجه شوید نشان دهید.
با این وجود، در سلامت روان، کلمه شخصیت به اجتماع خصوصیات یا ویژگی هایی که هر کدام از ما را به عنوان یک فرد می سازد
برمیگردد. اینها شامل روشهایی است که ما:
در انتهای دهه اول یا ابتدای دهه دوم زندگی، اغلب ما با روشهای مشخص فکر کردن، احساس کردن و رفتار کردن شخصیتمان را پرورش می دهیم. این اغلب تا حد زیادی برای تا آخر عمر باقی می ماند. معمولاً شخصیت ما به ما اجازه می دهد که با دیگر مردم به طور قابل قبولی- اگر نه کاملاً- کنار بیائیم.
با این وجود برای بعضی از ما، این اتفاق نمی افتد. به هر دلیل قسمتی از پرورش شخصیت ما در راهی است که زندگی با خودمان و یا با دیگران را برای ما مشکل می سازد. یاد گرفتن از تجارب و تغییر این ویژگی ها- روشهای غیر سودمند فکر کردن ، احساس کردن و رفتار کردن – که باعث این مشکلات می شود می تواند مشکل باشد. بجز تغییرات و شخصیت که به علت حوادث ضربتی یا آسیب به مغز حاصل می شود، این ویژگیها معمولاً از دوران کودکی و یا اوایل دهه اول زندگی قابل تشخیص است.
شما ممکن است در موارد زیر مشکل داشته باشید:
اگر به عنوان یک نتیجه شما:
ویا
پس شما ممکن است دچار یک اختلال شخصیت باشید( برای توضیح انواع مختلف به شرح پایین توجه فرمائید) داشتن یک اختلال شخصیتی زندگی را مشکل می سازد. بنابراین سایر اختلالات سلامت روان ( مانند افسردگی و یا مشکلات وابسته به مصرف الکل و مواد مخدر) معمولاً شایع هستند.
روشهای مختلفی برای توضیح اختلالات روانی و گروه بندی آنها وجود دارد.مشکل بودن توضیح اختلالات شخصیتی به طرز روشن آن را بیشتر مباحثه ای در مقایسه با سایر اختلالات روانی ، مانند افسردگی یا روان پریشی ( شیزوفرنی) می سازد. بعلاوه، بسیاری از مردم احساس میکنند که برچسب زدن اختلالات شخصیتی به این روش سودمند نمی باشد. با این وجود، اگر چه ما همه افرادی جدا هستیم، الگوهای مشخص اختلالات شخصیتی به نظر می رسد که بین گروه نسبتاً بزرگی از مردم مشترک است. با مشخص کردن این الگوها، ما می توانیم در روشهای کمک کردن و درمان که می تواند توسط بسیاری از مردم مورد استفاده قرار گیرند -نه فقط به صورت فردی- پرورش یابند.
مدارک خوبی وجود دارد که افراد با تشخیص اختلالات شخصیتی توجه کافی توسط سرویسهای سلامت روان را آنطور که باید دریافت نکرده اند. این سرویسها عموماً روی بیمارهای روانی مانند شیزوفرنی، اختلالات دو قطبی و افسردگی متمرکز شده اند. بعضی تردیدها وجود دارد که آیا آنها چیز مفیدی برای ارائه به اختلالات شخصیتی دارند. تحقیقات روشن ساخته است که سرویسهای سلامت روان می توانند و باید به افراد با اختلالات شخصیتی کمک کنند.
تحقیقات نشان داده اند که اختلالات شخصیتی بر اساس مزه و طعم احساسی به سه گروه تقسیم می شوند:
دسته A مشکوک
دسته B احساسی و از روی انگیزه آنی و بدون فکر قبلی عمل کردن
دسته C مضطرب
همانطور که شما در تشریح هر گروه می خوانید، شما ممکن است بعضی جنبه های شخصیت خودتان را به خوبی تشخیص دهید. این ضرورتاً به این معنی نیست که شما یک اختلال شخصیتی دارید. بعضی از این خصوصیات حتی ممکن است در بعضی نواحی زندگی شما سودمند باشد . با این وجود اگر شما یک اختلال شخصیتی دارید این جنبه های شخصیت شما می تواند کاملاً مفرط باشند. آنها ممکن است زندگی شما و افرادی را که در اطراف شما هستند ضایع سازند. مردم ممکن است علائم بیش از یک اختلالات شخصیتی را نشان دهند.
دسته A = > مشکوک
شخصیت پارانوئید:
شخصیت اسکیزوئید:
شخصیت شیزو تایپال
دسته B = > احساسی و از روی انگیزه آنی و بدون فکر قبلی عمل کردن
شخصیت غیر اجتماعی یا غیر مناسب برای معاشرت:
شخصیت مرزی یا از نظر احساسی بی ثبات:
شخصیت نمایش عمدی احساسات:
شخصیت علاقه مفرط به خود و ظاهر فیزیکی اش:
دستهC = > مضطرب
شخصیت وسواسی- اجباری:
شخصیت اجتناب کننده:
شخصیت وابسته:
پاسخ روشن نیست ولی به نظر می رسد که مانند سایر بیماریهای روانی ژن، مشکلات مغز و روش تربیت می توانند قسمتی نقش داشته باشند.
شواهدی برای اهمیت موارد زیر وجود دارد:
روش تربیت:
اگر بچه ها از این گونه محیطهای سخت خارج شوند احتمال کمتری برای پیشرفت یک اختلال شخصیتی وجود دارد.
مشکلات رفتاری در بچگی مانند خشونت شدید، سرپیچی و خلق وخوی قهر کننده تکرار شونده
بعضی افراد با اختلال شخصیتی ضد اجتماعی دارای تفاوتهای بسیار جزئی در ساختمان مغزشان و روشهای عمل بعضی از مواد شمییایی در مغزشان هستند. با این وجود تصویربرداری مغز یا تست خون برای اختلالات شخصیتی وجود ندارد.
کمک :
در مان افراد با اختلالات شخصیتی می تواند بر پایه روانشناسی (صحبت درمانی) و یا جسمی (دارو درمانی) باشد.
این شامل فرد درمانی و گروه درمانی می باشد:
درمان در یک جامعه درمانی –این یک محل است که افراد با سابقه طولانی مشکلات احساسی می توانند برای هفته ها یا ماهها به آنجا رفته ( و یا گاهی اوقات در آنجا اقامت گزیند) .اغلب کار در گروه انجام می شود. شما از گذراندن یا نگذراندن با سایر اقامت کنندگان می آموزید. این از زندگی واقعی بدین لحاظ متفاوت است که هر گونه عدم موافقت و یا ناراحتی در یک محیط امن روی می دهد. کارکنان و سایر افراد مقیم به شما کمک می کنند تا از این مرحله مشکلات عبور کرده و از آنها بیاموزید. استفاده کنندگان و یا افراد مقیم اغلب صحبتهای زیادی در مورد چگونگی اداره شدن این محل دارند ولی مجبورند که آماده ی ماندن و مقابله با مواقع دشوار شوند.
2 .- جسمی
داروها می توانند در بعضی اختلالات شخصیتی کمک کنند.
داروهای ضد روان پریشی( معمولاً در مقدار کم)
داروهای ضد افسردگی:
می توانند در اشکالات احساسی و یا خلقی که افراد گروه B اختلالات شخصیتی ( ضد اجتماعی، مرزی و یا نا ثبات احساسی و نمایشی و یا علاقه مفرط به خود ) کمک کننده باشد.
ثبات دهنده خلق:
داروهای مانند لیتوم، کاربامازپین والپرات سدیم همچنین می توانند کاهش دهنده رفتارهای آنی و خشن باشند. این داروها و درمانها همچنین می توانند در افراد با اختلال شخصیتی که در حال پیشرفت به سوی افسردگی و یا شیزوفرنی هستند کمک کننده باشند.
نوع درمانی که پیشنهاد میشود بستگی دارد به:
اگر شما یک اختلال شخصیتی دارید شما ممکن است اصلاً نیازی به درمان نداشته باشید ولی شما ممکن است درمان دارویی و یا صحبت درمانی وگاهی هر دو را مفید یابید. بستری در بیمارستان معمولاً به عنوان آخرین پناهگاه می باشد . ( مثلاً وقتی یک فرد با اختلال شخصیتی مرزی خودزنی بدی را انجام دهد) و فقط برای کوتاه مدت می باشد. تعداد زیادی از کمکهایی که فقط در بخشهای بیمارستان قابل ارائه بوده اکنون در درمانگاهها ویا مراکز روزانه در دسترس می باشند.
بله شواهدی وجود دارد که آنها تمایل کندی به بهبودی با افزایش سن دارند. رفتارهای ضد اجتماعی و اعمال آنی به خصوص به نظر می رسد که در سنین دهه3 و 4 کاهش می یابند. با این وجود می تواند گاهی اوقات در جهت مخالف کار کند. برای مثال اختلال شخصیتی شیزوتایپال می تواند به طرف اختلال روانی شیزوفرنی پیشرفت نماید.
شواهد وجود دارد که روانی درمانی و دارودرمانی هر دو موثر است ولی این شواهد ضعیف می باشد زیرا:
زندگی با اختلالات شخصیتی:
افراد با اختلالات شخصیتی مانند هر فردی که یک اشکال سلامت روانی دارد می توانند به علت تشخیصشان در معرض بد نامی و تهمت قرار گیرند. آنها می توانند جذب کننده ترس و عصبانیت و رد شدن باشند تا دلسوزی، پشتیبانی و درک شدن. این مشکلی است که نیازمند کمک واقعی می باشد. ما می توانیم با گسترش روابط دوستانه ، پشتیبانی و درک در مقابل با قضاوت و تبعیض در مورد افراد با اختلال شخصیتی کمک نمائیم.
کمک توسط خود:
زندگی با کسی که یک اختلال شخصیتی دارد:
شما ممکن است در مورد اثرات اختلال شخصیتی روی آنها و یا حتی روی زندگی خودتان نگران باشید. آنها چه واکنشی نشان خواهند داد اگر شما در این باره با آنها صحبت نمائید.اگر آنها نگرانی شما را جدی می گیرند اطلاعات بیشتری را از منابعی که در انتهای این جزوه آمده است جمع نمائید. حتی اگر آنها متوجه هیچ مشکلی در حال حاضر نیستند ممکن است در آینده متوجه شوند. زندگی روزانه با فردی که دارای اختلالات شخصیتی می باشد می تواند مشکل باشد ولی این همیشه مشکل نیست . فضا دادن به این افراد ، گوش دادن به آنها و تصدیق کردن دلواپسی هایشان و درگیر کردن دیگران ( دوستان، فامیل و بعضی مواقع حرفه ای های سلامت روان – پرستارها ، درمانگرها و پزشکان) می توانند همه مفید باشند. مراقبت از سلامت جسمی و روانی خود همچنین مهم می باشد.
Translation by: Dr Hamid Reza Rahmanian, Psychiatry trainee, Birmingham. & Houri Mousavi (MSc)
Reviewed by : Dr Behruz Nabavi, MD, MRCPsych, Consultant Psychiatrist, Birmingham & Solihull Mental Health Trust