دردی که در دل دارم !
زمانی که شروع به مطالعه و تحقیق درباره اخرین داروها و متد ها برای ترک مواد مخدر کردم هدفم فقط کمک به جامعه ای بود که انرا از خود و خودم را جزیی از ان می دانستم
برای من انسانیت و ایمان به معنای کمک به همنوع و هم وطنم بود و این دین من بود .
کمک به انسانهای که دانسته یا نادانسته در چنگال اعتیاد به مواد مخدر گرفتار شده بودند نه یک وظیفه به عنوان پزشک بلکه یک هدف الهی یک تکلیف شرعی بود
روز 15 تیر ناگهان همه دنیای من ناگهان در لحظه ای متلاشی شد .
خودم را فردی شکست خورده و ناتوان و بازی خورده احساس کردم و ان چنان در عمق افسردگی فرو رفتم که دیگر قادر به کار و تفکر نبودم .
انان که مدعی یاری رساندن و کمک به مردم گرفتار در دام اعتیاد بودند ان مدعیان مبارزه با مواد مخدر همگی در نظرم خائینی امدند که نه فقط مرا به تمسخر گرفته بودند بلکه سالها بود مردم بدبخت ایران را الت دست خود قرار داده بودند
همه این ها با دیدن این خبر شروع شد
در نگاه اول برای همه این خبر واضح و روشن است .
اما برای من به معنای خیانت به ارمان مقدس مبارزه با مواد مخدر بود
خیانت رئیسی که روزی رفته بود تا مدارک پول های کثیف حاصل از مواد مخدر را به مجلس و مردم ارائه دهد حالا خود یکی از افرادی بود که در دام ان پول های کثیف گرفتار شده است
ان سرداران خائنی که بایستی به جای دادن درجه سرداری و تشویق انها را باید سر به دار می کردند راحت و اسوده منتظرند تا سهم یارانه هر ساله خود را از متحدین مبارزه با مواد مخدرشان انهم به دلار بگیرند
گروهی از روسا در ستاد مبارزه ابرو وزحمات افراد صادق زیر دست خود را پایمال و لکه دار کردند
لعنت خدا بر یوری فدوتوف، مدیر اجرایی دفتر مقابله با مواد مخدر و جرم سازمان ملل متحد که از همه مجرم تر است و به راحتی گول خورد گویا احمق تر از او در سازمان ملل برای پست مبارزه با مواد مخدر و جرائم نبود و نماینده دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرائم سازمان ملل متحد در ایران اقای Leik Boonwaat یک ویتنامی تبعه استرالیا که هر دروغی که بهش گفتند را مثل ابلهان قبول می کند
کار مبارزه با مواد مخدر و درمان معتادان در ایران از بد جاهایی خراب است
چرا هر چهار سال یک بار ستاد مبارزه با مواد مخدر دست به اقدامات عجیب می زند و فعالیتش گل می کند