استفاده از شپیش و کنه و کک در زمان جنگ دوم جهانی به عنوان یک سلاح بیولوژیک برای رواج بیمارهای در بین سربازان دشمن ابتدا توسط ژاپنی ها صورت گرفت بعد ها نازی ها با استفاده از تجربیات ژاپنی ها برروی کک کار بر روی پشه را به عنوان یک سلاح بیولوژیکی آغاز کردند
فجایع واحد 731 |
امروز هنوز بعد از بیش از نیم قرن مراکز بیولوژیکی که ژاپن برای پرورش شپیش کک توسط واحد 731 تاسیس شده بود ممنوع بازدید است
تاریخچه مختصری از جنگ های بیولوژیکی و واحد 731 در کشور ژاپن
جنایات علیه بشریت داستان پشت پرده UNIT 731 ژاپن - مشاوره پزشکی ...
بعد از پایان جنگ دوم جهانی تجربیات بیولوژیکی ژاپن و نازیها به کشورهای امریکا و روسیه منتقل شد و پایه های برای ان کشورها برای تولید سلاح های بیولوژیکی در جهان شد
جنایات علیه بشریت داستان پشت پرده UNIT 731 ژاپن - مشاوره پزشکی ...
بعد از پایان جنگ دوم جهانی تجربیات بیولوژیکی ژاپن و نازیها به کشورهای امریکا و روسیه منتقل شد و پایه های برای ان کشورها برای تولید سلاح های بیولوژیکی در جهان شد
نقشه نازیها برای استفاده از پشه به عنوان سلاح بیولوژیکی کپی برداری از سلاح بیولوژیکی واحد 731 بود
یک پژوهشگر آلمانی در پی تحقیقاتی جدید به این نتیجه رسیده است که رژیم نازی ظاهرا قصد استفاده از پشه به عنوان سلاح بیولوژیکی را داشتهاند. این برنامهی نازیها تا کنون از موضوعات جدلبرانگیز میان محققان بوده است.
کلاوس راینهارد، حشرهشناس دانشگاه توبینگن در اسناد و پروتکلهای مربوط به اردوگاه کار اجباری در داخاو به شواهدی برخورده است که به اعتقاد وی نشاندهندهی تلاش نازیها برای استفاده "تسلیحاتی" از پشه بوده است.
طبق مقالهی این پژوهشگر که در نشریه تخصصی Endeavour به انتشار رسیده، رژیم ناسیونال سوسیالیستی آلمان در اواخر جنگ جهانی ظاهرا در تلاش یافتن راههایی بوده تا پشههای آلوده به انگل مالاریا را به عنوان سلاحهای بیولوژیکی به کار بندد.
نهاد قدرتمند "اساس" در آن زمان موسسهای تحقیقاتی در اردوگاه کار اجباری در داخاو راهاندازی کرد تا برنامههای خود را در این زمبنه پیش ببرد.
در مقاله مزبور در این ارتباط آمده است: «در سال ۱۹۴۴ آزمایشهایی در موسسه تحقیقاتی داخاو صورت گرفت تا راههایی برای افزایش عمر پشههای آلوده به انگل مالاریا و انتقال و آزاد کردن این پشهها در مناطق و مواضع تحت کنترل "دشمن" یافت شود.»
پژوهشگران تا کنون بر این باور بودند که هدف از تاسیس انستیتو تحقیقاتی داخاو در دوران نازیها یافتن راههای مقابله با حملات بیولوژیکی احتمالی از سوی نیروهای متفقین بوده است.
به اعتقاد کلاوس راینهارد نازیها برای این کار از موسسههای تحقیقاتی کافیای برخوردار بوده و در واقع نیازی به راهاندازی موسسهای تازه در اردوگاه نداشتند.
از دید راینهارد نکته درخور توجه دیگر آن است که سازمان اساس برای این پروژه "محرمانه" از دانشمندانی بهره نبرد که از همه صالحتر بودند.
یکی از آنها "کارل فون فریش" بود که رسما رد صلاحیت شد، اما دلیل واقعی مخالفت با وی یهودیبودن مادربزرگش بود. دانشمندی دیگر آلبرشت هازه نام داشت که در خدمت ارتش نازیها بود و با توجه به جو رقابتی حاکم میان اساس و ارتش، مورد اعتماد مقامات اساس نبود.
کلاوس راینهارد، پژهشگر آلمانی در مقاله خود همچنین متذکر میشود که نازیها اگر هم برنامه استفاده از پشههای آلوده به عنوان سلاحهای بیولوژیکی را پیش میبردند، نمیتوانستند با تحقیقات و دستاوردهای پیشرفته آمریکا و شوروی سابق در زمینه سلاحهای میکروبی رقابت کنند.
طبق مقالهی این پژوهشگر که در نشریه تخصصی Endeavour به انتشار رسیده، رژیم ناسیونال سوسیالیستی آلمان در اواخر جنگ جهانی ظاهرا در تلاش یافتن راههایی بوده تا پشههای آلوده به انگل مالاریا را به عنوان سلاحهای بیولوژیکی به کار بندد.
نهاد قدرتمند "اساس" در آن زمان موسسهای تحقیقاتی در اردوگاه کار اجباری در داخاو راهاندازی کرد تا برنامههای خود را در این زمبنه پیش ببرد.
در مقاله مزبور در این ارتباط آمده است: «در سال ۱۹۴۴ آزمایشهایی در موسسه تحقیقاتی داخاو صورت گرفت تا راههایی برای افزایش عمر پشههای آلوده به انگل مالاریا و انتقال و آزاد کردن این پشهها در مناطق و مواضع تحت کنترل "دشمن" یافت شود.»
اردوگاه کار اجباری داخاو در دوران رژیم نازیها
از جمله موضوعاتی که مورد آزمایش قرار گرفت، این بود که اگر قرار باشد، پشههای آنوفل آلوده به انگل مالاریا را از محل "پرورش" تا محل "پرتاب" حمل کرد، این پشهها چه مدت بدون تغذیه زنده میمانند.پژوهشگران تا کنون بر این باور بودند که هدف از تاسیس انستیتو تحقیقاتی داخاو در دوران نازیها یافتن راههای مقابله با حملات بیولوژیکی احتمالی از سوی نیروهای متفقین بوده است.
به اعتقاد کلاوس راینهارد نازیها برای این کار از موسسههای تحقیقاتی کافیای برخوردار بوده و در واقع نیازی به راهاندازی موسسهای تازه در اردوگاه نداشتند.
از دید راینهارد نکته درخور توجه دیگر آن است که سازمان اساس برای این پروژه "محرمانه" از دانشمندانی بهره نبرد که از همه صالحتر بودند.
یکی از آنها "کارل فون فریش" بود که رسما رد صلاحیت شد، اما دلیل واقعی مخالفت با وی یهودیبودن مادربزرگش بود. دانشمندی دیگر آلبرشت هازه نام داشت که در خدمت ارتش نازیها بود و با توجه به جو رقابتی حاکم میان اساس و ارتش، مورد اعتماد مقامات اساس نبود.
کلاوس راینهارد، پژهشگر آلمانی در مقاله خود همچنین متذکر میشود که نازیها اگر هم برنامه استفاده از پشههای آلوده به عنوان سلاحهای بیولوژیکی را پیش میبردند، نمیتوانستند با تحقیقات و دستاوردهای پیشرفته آمریکا و شوروی سابق در زمینه سلاحهای میکروبی رقابت کنند.