عشق در زندگی انسان ها می تواند بالاترین انگیزه های حرکتی را در زندگی ایجاد کند
از نظر بیوشیمی زمانی که انسان عاشق می شود مغز او دگرگون می شود سلول های به نام نوروترفین شروع به فعالیت کرده و مغز را پاکسازی می کنند و انرا دوباره جوان و فعال می کنند
منظور از عشق فقط عشق انسان به انسان دیگری نیست
عشق در زندگی هر انسان می تواند منظر های گوناگون داشته باشد و بسته به میزان هوش و تکامل شخصیت هر فرد عشق معنای مختلف می تواند داشته باشد
عشق در مغز هورمون های دوپامین و نورادرنالین و فنتیلامین ترشح می کند که میزان ان بسته به شدت عشق می تواند ان چنان زیاد باشد که ازاثرات هر ماده مخدری که باعث ترشح هورمون شده و ایجاد نئشگی کند بیشتر باشد
عشق ان چیزی است که دوای درد ما انسانها است
مهم نیست عشق به همنوع باشد عشق به یک تیم فوتبال یا عشق به فرزندان یا عشق به خالق
باید عشق ها را در زندگی خودمان به خصوص در زندگی معتادان پیدا کرد ان را پرورش داد تا مغز به تکامل و شعور برسد هر عشقی می تواند همانند تار عنکبوتی باشد که بعد از مدتی با بهم تابیدن انها طنابی محکم برای رهایی از اعتیاد بسازیم
عشق حالتی است که هنوز ما ایرانی ها انرا به خوبی نمی شناسیم برای همین محکوم به اسارت در بند دنیا و شهوات و شیاطین هستیم