کتاب مرگ در هفت دقیقه یک کتاب تخیلی درباره رئیس جمهور ترکیه است .
در این کتاب می خوانیم که چگونه رئیس جمهور ترکیه با طراحی یک توطئه ذیرکانه و از پیش تعین شده برای مقاصد شخصی و سیاسی خود یکی از دوستان روزنامه نگارش را که شخصی خارجی و متولد عربستان و ساکن امریکا بود را قربانی می کند و او را به مسلخ مرگ در سفارت عربستان سعودی می فرستد .
در قسمتی از داستان می خوانیم
اداره اطلاعات و امنیت ترکیه از یک ماه قبل از ورود خبرنگار(سوژه ) به داخل سفارت به وسیله چندین فرد که یکی از انها یک پیرزن نظافتچی و دیگری مسئول تاسیسات سفارت بود در قسمت های مختلف سفارت عربستان در ترکیه وسائل جاسوسی شنود صوتی و چندین دوربین جاسوسی با برد زیاد و ضد پارازیت وصل کرده بود .
سازمان اطلاعات ترکیه حتی دوربین های داخل سفارت را حک کرده بود . و در زیر زمین سفارت که گمان می رفت شکنجه خبرنگار سعودی در ان انجام می شود چندین دوربین بی سیم با برد طولانی قرار داده بود تا بتواند تصاویر و صدای خبرنگار عربستانی را در زمان شکنجه داشته بود بیچاره خبرنگار عربستانی نمی دانست که رئیس جمهور ترکیه چه دامی برای او گسترده است .
در قسمت دیگری از داستان می خوانیم
زمانی که رئیس جمهور در مرکزی نزدیک به سفارت عربستان همراه با رئیس کل اطلاعات امنیت و ضد اطلاعات ترکیه مشغول رویت تصویر و شنیدن صدای شکنجه خبرنگار عربستانی بود بعد از 5 دقیقه یکی از شکنجه گران به خبرنگار که بر رروی صندلی بسته شده بود و از گوشه لب چپش خون جاری بود گفت الان انگشت کوچکت را قطع می کنیم باید بگویی چه کسانی در دولت سعودی نفوذی هستند وعامل ترور و طرح براندازی چه کسانی هستند ما می دانیم لیست اسامی افراد نفوذی القاعده در دست تو است .
در همین زمان رئیس اطلاعات ترکیه که به زبان عربی تسلط کامل داشت رو به رئیس جمهور کرد و گفت قربان اجازه می دهید وارد عمل بشویم می خواهند انگشتانش را یک به یک قطع کنند رئیس جمهور برگشت و به او نگاهی کرد و با لبخند گفت نه این طوری برای ما بهتر می شود مرگ او برای ما و کشورهای هم پیمانمان سودمند تر است .
در قسمت دیگر ی از داستان می خوانیم
رئیس جمهور ترکیه برای بر قراری ارتباط با عناصر داعش و ISS نیاز به استفاده از او داشت زیرا او قبلا خود دوست بن لادن و یکی از افراد القاعده بود.
اما بعد از کنفرانس ادلب به این نتیجه رسید که مرگ او می تواند هم برای ترکیه و هم متحدانش سودمند تر باشد و رازهای زیادی را که فقط او می دانست و در اینده برایش مشکل ساز می شد همیشه در گور مخفی کند .
پس شروع به جمع اوری اطلاعاتی کرد که نشان می داد این خبرنگار سعودی مقیم امریکا مشغول طراحی یک کودتا و ترور بعضی از افراد خاندان ال سعود است اما می دانست با توجه به روابطه تیره ترکیه با عربستان این اطلاعات باید از یک منبع مورد اعتمادتری به سعودی ها ا داده شود و چه بهتر که سازمان اطلاعاتی امریکا باشد ماموران اطلاعاتی ترکیه اخبار جعلی دال بر وجود افراد نفوذی القاعده در دولت سعودی و ارتباط انها با خبرنگار سعودی در ترکیه را به قسمتی از سازمان جاسوسی FSB (کا گ ب سابق KGB) فرستاند دانسته به این مسله که عوامل نفوذی موساد در این قسمت سازمان باعث نشت اطلاعات ان به موساد خواهد شد و به زودی اطلاعات داده شده بر روی میز رئیس موساد قرار می گیرد .
رئیس جمهور ترکیه فکر کرد می تواند سازمان جاسوسی موساد را فریب بدهد اما غافل از اینکه بررسی های موساد نشان می داد که تمامی اطلاعات رد بدل شده بین سازمان اطلاعاتی ترکیه و روسیه جعلی است اما نتانیا هو دانسته به این مسله به رئیس موساد دستور داد که اطلاعات فوق را تائید و برای سازمان سیا ارسال شود تا حتما به دست عریها برسد .
مسله شکنجه و قتل خبرنگار سعودی در سفارت ان کشور برای اسرائیل هم منافع بی شماری داشت .
از کتاب مرگ در هفت دقیقه
ترس از داعش باعث افزایش قیمت ماده مخدر شیشه در ایران شد
حدود چند ماه است نیروهای ارتش ایران در حال استقرار در مرزهای غربی کشور هستند این امر از طرف ایران و نزدیک شدن داعش به مرزهای ایران از سمت عراق باعث شده است قاچاق ماده اولیه ای پسودوافدرین که برای ساخت ماده مخدر شیشه استفاده می شود به شدت کاهش بیابد
قیمت مخدر شیشه دوبل شد. - دکتر محمد رضا یزدان نیاز. مشاور ...
ادامه مطلب ...
اسرای داعش در زندان کردهای سوری در شمال این کشور به سی ان ان گفتند: رهبران داعش ما را فریب دادند و با پول و مواد مخدر روانگردان، ما را به ارتکاب جنایات تروریستی تشویق میکردند.
به گزارش خبرگزاری آوا، ایوان واتسون، خبرنگار این شبکه، با برخی از اسرای داعش در زندان نیروهای کرد سوری در منطقه ای در شمال سوریه که تحت کنترل کردها است، مصاحبه کرد.
یکی از این زندانیان که خود را سلیمان و اهل سوریه معرفی میکرد، اعتراف کرد که یک موتر بمبگذاری شده را در بیرون یکی از پایگاه های نظامی کردها پارک کرده و سپس آن را با دستگاه کنترل از راه دور، منفجر کرده است.
وی گفت: من در ازای این که توانستم این مأموریت را به خوبی به پایان برسانم، ۳۶۰۰ دلار دریافت کردم.
سلیمان افزود: اعضای گروه داعش به من میگفتند، ما برای اسلام و حق می جنگیم، ولی آنان دروغ میگفتند و از ناآگاهی و فقر ما به نفع خود بهرهبرداری کردند.
زندانی دیگری که خود را کریم معرفی میکرد و نوزده سال سن داشت، گفت: من همراه داعش بیش از یکسال است که در سراسر سوریه می جنگیدم.
کریم گفت: اعضای گروه داعش به ما دواهای مختلف و مواد مخدرِ روانگردان میدادند و هنگامی که ما این مواد را مصرف میکردیم، دیگر برای ما هیچ اهمیتی نداشت در جنگ بمیریم یا زنده بمانیم.
کریم افزود: داعش به هرجا وارد می شود، مردم آنجا را کافر تلقی می کند و همگان باید به همان روشی که داعش می گویند زندگی کنند و گرنه به راحتی سر از بدن آنان جدا می کند. مثلاً اگر زنان صورت خود را با برقعه نپوشانند، سرشان بریده می شود.
آخرین زندانی که ایوان واستون با او مصاحبه کرد، جابر نام داشت. جابر قبلاً معلم مکتب بوده و دو فرزند نیز دارد. وی نیز به انفجار موتر بمبگذاری شده اعتراف کرد.
ایوان واتسون از او پرسید: اگر تو قبل از آنکه دستگیر شوی و در حالی که برای داعش کار می کردی، مرا که یک خبرنگار امریکایی هستم، می یافتید و دستگیر می کردید، چه بلایی بر سر من می آمد. جابر بدون درنگ پاسخ داد: سرنوشت شما در دستان داعش «مرگ» بود.
وی افزود: البته روش های مختلف مرگ وجود دارد و آنان قطعاً قبل از کشتن، شما را شکنجه می کردند. آنان به راحتی گلوله ای در سر شما خالی نمی کردند، بلکه ممکن بود ابتدا دستان شما و سپس سر شما را از بدن جدا کنند.
ایوان واستون در خاتمه گفت: نگهبانان کرد در این زندان به من گفتند: هر یک از این زندانیان اگر آزاد شود، به احتمال زیاد بار دیگر به صف اعضای داعش خواهد پیوست.