دکتر یزدان نیاز
دکتر یزدان نیاز

دکتر یزدان نیاز

جادو هم نتوانست اعتیاد جادوگری همچون هری پاتر را درمان کند Harry Potter Star Admits Alcohol Addiction

 

Harry Potter Star Admits Alcohol Addiction  

هری پاتر ستاره  سینما اذعان می کند که معتاد به الکل است    

حتی جادوگری هم نتوانست اعتیاد هری پاتر را درمان کند    

اگر تو امید به  جادویی برای ترک  بسته ای   بدان جادوگران خود نیز درمانده  در درمان خویشند    

 «ستاره فیلم هری پاتر به مصرف مشروبات الکلی قبل از تصویر برداری بعضی از سکانس ها اعتراف کرد.»
ستاره جوان دانیل راد کلیف اعتراف کرد: «هنگام فیلم برداری بعضی از سکانس ها در سلسه فیلم های هری پاتر مست بوده است و به مصرف شبانه مشروبات الکلی در دوره ای از زندگیش اعتراف کرد.»
رادکلیف در مصاحبه ای که هفته گذشته با مجله انگلیسی هیت، که به اخبار ستارگان می پردازد داشته است گفت : «یک شخص مبتلا به اعتیاد شدید بودم. واقعا سخت بود کسانی که چنین مشکلی داشته باشند، در پنهان کردن آن مهارت ویژه ای دارند . کار بسیار زشتی بود ، دوست ندارم به تفاصیل بپردازم ولی مصرفم زیاد بود »
همچنین راد کلیف 22 ساله افزود:« می توانم به صراحت بگویم در هنگام کار در هری پاتر مشروبات الکلی مصرف نمی کردم؛ در حالی که مست بودم به سر کار می رفتم ، ولی اصلا سر کار مصرف نمی کردم. »
این ستاره جوان انگلیسی در سن 11 سالگی از طریق بازی کردن در نقش نوجوان جادوگر هری پاتر در سلسله فیلمهای بر گرفته از داستانهای هری پاتر به نوشته جی کی رولینگ وارد دنیای ستارگان شد
.

داستان گربه ای به نام متادون و موشی به نام تریاک

 

داستان گربه ای به نام متادون و موشی به نام تریاک 

 روزی روزگاری در خانه ای موشی به نام تریاک زندگی می کرد و گاه گاهی از انبار خانه قطعه پنیری برمی داشت  

صاحب خانه که نامش معتاد بود و دیگر از وجود این موش به عذاب امده بود نزد جادوگر شهرشان رفت و از او چاره ای خواست . 

جادوگر گربه ای به نام متادون به او داد و گفت این گربه موش تو را از خانه بدر می کند . 

معتاد متادون را به خانه اورد و متادون در لحظه ای تریاک را خورد و معتاد را از دست تریاک اسوده کرد ؟ 

 اما متادون خودش در ان خانه جا خوش کرد صاحب خانه ابتدا از متادون خوشش امده بود و با او به مهربانی رفتار می کرد ولی بعد از مدتی متادون شروع به سرکشی و خراب کردن اسباب خانه کرد هر روز متادون می خورد می خوابید و بزرگ بزرگتر می شد تا این که روزی صاحب خانه دید که اگر این گربه را بیرون نکند عنقریب خودش طعمه متادون می شود 

 پس معتاد دوباره پیش جادوگر رفت و دست به دامان او شد  

و جادوگر سگی به نام بوپرنورفین به او داد بوپرنورفین سگی کوچک ولی بسیار قوی بود و وقتی که معتاد او را به خانه اورد همان ساعت اول ان چنان کرد که متادون بلافاصله غالب تهی کرده و فرار را بر قرار ترجیح داد چندی گذشت و معتاد ابتلا علاقه شدیدی به بوپرنورفین پیدا کرد 

 اما دیری نگذشت که سگ بزرگ و بزرگتر شد و تبدیل به هیولایی شد معتاد چون این را بدید دوبار دست به دامن جادوگر شد و به حادوگر گفت اگر این سگ را از خانه نرانم عنقریب مرا خواهد بلعید جادوگر به اوگفت برای انکه بوپرنورفین را از خانه بیرون کنی من فیلی به تو خواهم داد به نام سابوکسون ؟ 

معتاد فیل را به خانه اورد در همان لحظه اول فیل پای بر سر بوپرنورفین گذاشت و او را در دم معدوم کرد مرد در همان ابتدا چون این را به دید ترس بر او غلبه کرد و دانست دیر یا زود همین بلا بر سر او می اید به این خاطر به سرعت به نزد جادوگر برگشت گفت این چه کار بود من کردم این فیل اگر لختی بگذرد مرا به نیستی می کشاند 

 جادوگر گفت من اخرین جادوی خود را به تو می د هم و دیگر از این جادو بالاتر ندارم پس رفت و کوزه سر بسته ای اورد و به معتاد گفت درست گوش کن سر این کوزه را فقط زمانی می گشایی که فیل در کنار تو باشد معتاد به خانه رفت و چون سابوکسون را بدید سر کوزه باز کرد ناگهان از میان کوزه موشی به بیرون جست و چون فیل موش را  بدید از ترس در جا سنکوپ کرد بمرد ؟ 

 از کتاب موش گربه اثر عبید شیشه ای منبع اوپیوم سایت  

چطورتریاک بکشیم تا کمتر آسیب به بینیم