فرق بین تئوری لذت و تئوری شادی چیست
امروزه تئوری شادی در دنیا بسیار مطرح است
چه فرقی بین تئوری لذت با تئوری شادی (شادمانی )وجود دارد
مهمترین فرق بین این دو این است که لذت مداوام نیست اما اگر ما در زندگی انرا بشناسیم می توانیم با تداوم لذت ها به یک شادی مداوم در زندگی دست بیابیم و در واقع شادی می تواند تکرار مداوام لذت های ما در زندگی باشد
اما همه لذت ها قابل تداوم به صورت مستمر نیستند زیرا به دو قسمت لذت های حیوانی و لذت های انسانی تقسیم می شوند و تنها زمانی ما به شادی کامل می رسیم که از مرز لذت های حیوانی به لذت های انسانی برسیم که مهمترین لذت برای انسان تفکر است
بحث بسیار جالب و شیرینی است اما برای درک درست از ان باید ابتدا تئوری شادی را بشناسیم
ما ابتدا به مطالعه تئوری شادی می پردازیم که منابع ان از سایت های فارسی است
تئوری شادی (شادمانی ) Authentic Happiness Theory and Well-Being Theory
شادی یا شادمانی چیست
شادمانی احساسی است که همه ما آنرا می خواهیم اما تعداد کمی از ما به آن دست می یابیم.
نشانه مشخصه چنین احساسی قدردانی، آرامش درونی، احساس رضایت و علاقه به خود و دیگران است.
عادی ترین حالت ذهن ما حالت خشنودی و شادی است.
موانعی که ما را از دستیابی و تجربه کردن چنین احساس مثبتی باز می دارند یا در فاصله قرار می دهند.
فرایندهای منفی اکتسابی هستند که معصومانه آنها را به صورت اوامر «ضروری» یا «حقیقت زندگی» تلقی کرده ایم و پذیرفته ایم وقتی این احساسات مثبت ذاتی را کشف می کنیم و موانعی که مارا از رسیدن به آنها باز می دارند از سر راه خود بر می داریم به تجربه بسیار معنی دارتر و زیباتر زندگی دست می یابیم
(کارلسون، 1380، ترجمه شریفی درآمدی).
یافتن این حالت ذهنی به ما اجازه می دهد سرزنده تر و بی تکلف تر باشیم. در حالت خوشایندتر زندگی آسانتر و مشکلات ما کمتر میشود. چون هنگامی که احساس بهتری پیدا می کنیم راحتتر به عقل سلیم خود دست می یابیم و افسار آن را در دست می گیریم. دیگر تأثیر پذیر، دفاعی و عیب جو نیستیم، تصمیمات بهتر می گیریم و به شکل چشمگیری ارتباط برقرار می کنیم. بهترین راه برای کشف این احساسات مثبت در درونمان این است که منشاء و منبع آنها را بشناسیم.
شاد بودن یکی از بزرگترین مبارزات ما در صحنه زندگی است و گاهی اوقات می تواند تمام پافشاری مارا در زندگی ،انضباط فردی و تصمیماتی راکه برای خود در زندگی گرفته ایم مخدوش کند و از بین ببرد . معنای بلوغ فکری ، قبول مسئولیت شادی خویش است و تمرکز بر چیزهایی که داریم ،به جای آن چیز هایی که فاقد آنها هستیم (متیوس،1383، ترجمه واحدی)
شادی یکی از ابعاد اصلی تجربه انسان منجمله خلق مثبت،رضایت از زندگی و شناخت هایی از قبیل خوش بینی و عزت نفس به شمار می رود. در مورد علل شادی پژوهش های بسیاری صورت گرفته است و اکنون راجع به شادی نظرات قابل توجهی وجود دارد .این پژوهش ها تاحدودی شامل زمینه یابی های اجتماعی بزرگ می شود و گاهی کشور های زیادی را در بر می گیرد،همچنین در بر دارنده مطالعات طولی و شبه تجربی است که می تواند جهت علیت را نشان دهد. (آرگایل،1386،ترجمه گوهری)
شادی موهبتی بزرگ است که باید آن را جستجو کرد، یافت و غنیمت شمرد و به دیگران نیز منتقل کرد. پیشرفت های سریع فن آوری و اطلاع رسانی، علی رغم مزایای فراوان، خلائی را برای انسان معاصر به وجود آورده است. موج فزاینده ای از افسردگی، پایین آمدن سن خودکشی، طلاق و بزهکاری و بسیاری مشکلات روحی-اجتماعی دیگر، واقعیت های انکار ناپذیری هستند که نشان می دهند گویا شادی از جوامع بشری رخت بر بسته است.(همان منبع)
انسان معاصر، در جستجوی شادی نمی تواند، به کدام گریزگاه پناه برد آیا شادی را باید در ثروت جستجو کرد یا در تحصیل و سایر عوامل مادی. آیا شادی در خانواده نهفته است یا در اجتماع؟ آیا شادی ریشه در محیط دارد یا وراثت؟ آیا رابطهای بین شادی و تیپ شخصیتی وجود دارد؟
رمز شادی چیست و چه چیزی موجب شادی می شود؟ و شادی به چه عواملی بستگی دارد؟
پژوهش های بسیاری در باره هر یک از سوالات بالا و و سوالات مشابه انجام شده است. همیشه رشد پژوهش ها و پرداختن بیشتر به موضوعی در هر علم زمینه ساز ایجاد اندیشه ها و سپس نظریات تبیینی خواهد بود.و این امر در مورد شادی نیز رخ داده است. اکنون سود مند تر است که منشا ایجاد شادی به شکل اختصاصی تری برای انواع شادی (بر طبق نظریه سلیگمن،شادی گذرا و پایدار )مورد بررسی قرار گیرد و تخصصی شدن علم که مایه رشد بیشتر است را در این موضوع با پرداختن به موضوع شادی گذرا یا حسی و راه های افزایش ان به بحث بنشینیم؛ امید که بتواند سودمند باشد .
دراعلامیه استقلال آمریکاآمده است:
این حقیقتی آشکار است که همه انسانها برابر آفریده شده اند، خالق به همه آنها برخی حقوق محروم نشدنی اعطا کرده است که از جمله آنها می توان به حق زندگی، آزادی و شادکامی اشاره کرد.
چنانکه فردوسی میگوید:
بکوشید تا رنج ها کم کنید دل غمگنان شاد و خرم کنید
چو روزی و شادی همی بگذرد خردمند مردم چراغم خورد
حضرت علی (ع) :
اِن هذه القلوب تَمل کَما تَمل الاَبدان فَبتغو الها طرایف الحکمهً
این دلها مانند بدن ها خسته و افسرده می شوند و نیاز به استراحت دارند،دراینحال نکته های زیبا و نشاط انگیز برای آن ها انتخاب کنید
تاریخچه مطالعات شادی
به عقیده ارسطو سه نوع شادی وجود دارد:
در پایین ترین سطح: مردم عادی این نظریه را دارند که لذت شادی آفرین است .
در سطح دوم : مردم با فرهنگ غنی تر شادی را با موفقیت و کامیابی یکسان میدانند .
در سطح سوم : شادی ناشی از زندگی معنوی است
تاریخ نوین مطالعات در زمینه شادکامی از سال 1960 آغازشد .(رضوان،1384)
تاکنون حدود3000مطالعه منتشر شده در این باره وجود داردو ازسال2000هم مجله مطالعات شادمانی اغاز به کار کرده است
در آغاز همانگونه که اکنون نیز گاهی اشاره میشود،به این حوزه لذت طلبی گفته می شد. و زندگی شاد را عبارت میدانستد از :زیاد بودن احساسهای خوب(لذت) و کم بودن احساس های بد(درد و رنج) و بر مبنای این دیدگاه ،شادی را مجموع زمان های اختصاص یافته به این دو احساس تشکیل می داد .(پترسون،2006)
در ابتدا این مفهوم در مطالعه بهداشت روانی بکار رفت و به عنوان یک ملاک برای بهداشت روانی مثبت در نظر گرفته شد وسپس از طریق زمینه یابی ها ،بخش های مختلف شادکامی مشخص شد و امروزه به شکل اختصاصی تری یکی ازموضوعات رویکرد نوین روانشناسی مثبت نگراست که در دهه اخیردر مقابل روان شناسی منفی نگر قرن گذشته رشد زیادی کرده است و باید دانست که رویکرد روانشناسی مثبت نگر به جای اینکه جانشین روانشناسی بالینی سنتی باشد، مکمل ان است .(کار،2004 ،ترجمه پاشا شریفی و همکاران1386)
اکثر انسانها و شاید همه آنها، می خواهند شاد باشند، این امر نیاز به اثبات ندارد. هرچند داده هایی وجود دارند که این امر را ثابت می کنند. کینگ و ناپا (1998) در دو نمونه مورد مطالعه در آمریکا، یافتند که شادی و معنای زندگی از لحاظ اهمیت در بوجود آوردن زندگی مطلوب مهم تر از ثروت و ارزش های اخلاقی و حتی رفتن به بهشت درجه بندی شده اند. در انگلستان هم
دریافتند که شادی به عنوان مهمترین جزء کیفیت زندگی، بالاتر از ثروت، سلامتی یا فعالیت جنسی درجه بندی شده است.
در یک نظرسنجی از والدین، مشخص شد که بیشترین دغدغه والدین ایرانی نیز یافتن رموز شاد زیستن، شادابی و نشاط است. (آرگایل،1386،ترجمه گوهری)
هیجان
حالتی است که در ان مولفه های زیر با هم درگیرند:
1-تجربه ذهنی هیجان
2-پاسخ های جسمانی، به ویژه ان هایی که با دستگاه عصبی خود مختارارتباط دارند
3-شناخت های شخص در باره هیجان و موقعیتهای درگیر در آن(افکار)
4-جلوه های چهره
5-واکنش های شخص به هیجان
6-گرایش به اعمال معین(اتکینسون و همکاران،1987ترجمه براهنی)
شادی یکی از انواع هیجانات بوده و تمام مولفه های هیجان در تجربه شادی درگیرند
جایگاه اصلی تجلی هیجان، چهره است. چهره یا صورت می تواند شماری از هیجانات را نشان دهد، اما فقط 7 هیجان را می توان به طور پایدار در اکثر فرهنگ ها تشخیص داد. یکی از آنها شادکامی است.
علامت چهره ای شادکامی عبارت است از لبخند در حال جریان که به معنای علائم دوستانه و
دیگر علائم اجتماعی مثبت هم می باشد. حالتهای چهره ای توسط عضلات چهره ایجاد می شوند که می توانند پوست صورت را حرکت دهند و به واسطه عصب چهره ای فعال می شوند. این اعصاب پنج شاخه اصلی برای مناطق اصلی صورت دارند و از پلها در پایه مغز منشعب می شوند و به واسطه هیپوتالاموس و بادامک کنترل می شوند. اما زمانی که شخص ژست می گیرد یا حالت چهره اش را کنترل می کند مسیر متفاوتی مورد استفاده قرار می گیرد. تکانه ها از کرتکس حرکتی سرچشمه می گیرند. اولین مسیر از فرایندهای ذاتی حاصل تکامل مشتق می شود. دومین مسیر از تأثیرات یادگیری اجتماعی ناشی از فرهنگ.خنده در کودکان از 2 ماهگی شروع می شود. (آرگایل،1386،ترجمه گوهری)
انواع هیجان :
سلیگمن(2002) هیجانات مثبت را به سه دسته تقسم کرده است:
- هیجانات مربوط به آینده :خوش بینی،اعتماد، ایمان و...
- هیجانات مربوط به گذشته :رضایت(خشنودی)،خرسندی، غرور،افتخارو...
-هیجانات مربوط به حال: مانند احساس سر خوشی و شور،ایمان،شادکامی،عزت نفس ،تعادل در نیازها،استشمام رایحه خوب،طعم یک چاشنی خوشمزه ،رقابت کردن و مسابقه ، اموزش و کمک به سایرین،
شادمانی در زمان حال است:
شادمانی زندگی کردن در حوضچه اکنون است و آن هنگامی اتفاق می افتد که اجازه دهید ذهنتان آرامش پیدا کند.
منظور تنبلی یا بیاعتنایی نیست بلکه آرام گذاشتن ذهن برای جذب اطلاعات و سپس آزاد گذاشتن آنها برای جریان داشتن بدون کلنجار رفتن برای تحلیل اوضاع است و اگر در این حالت اطلاعات و انگیزه جذب کنید، می توانید حالت احساسی بهتر را حفظ کنید.
هنگامی که کارکرد روانی خود را درک کنید، متوجه می شوید که این آرامش ذهن تنبلی نیست، بلکه زیرکی است تنها در حالت احساس بهتر و نه حالت ناراحتی است که راه حل های مشکل های قدیمی آشکار می شوند و این حالت در ظاهر شدن عقل سلیم تان به شما کمک می کند (کارلسون، 1380، ترجمهی شریفی درآمدی).
ما باید یاد بگیریم که در زمان حال زندگی کنیم و در لحظه لحظه های زندگی غرق شویم و قدر هر لحظه آنرا بدانیم. گذشته فقط خاطرات است و آینده هم تصورات.
فقط حال است که زنده و واقعی است. در این صورت زندگی جلوه شاد و فرح بخش خود را بیشتر بر ما عیان خواهد کرد (پزشکی، 1379).
از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن فردا که نیامده است فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
عاطفه مثبت و منفی:
شواهدی وجود دارد دال بر اینکه رویکرد بعدی بیشتر تغییر پذیری در تجارب هیجان را تبیین می کند گستره وسیعی از تجربه های هیجانی را می توان با دو بعد وسیع توصیف کرد :
- بعد فعال سازی و انگیختگی زیاد تا کم
- دامنه مطلوب بودن یا ارزش گذاری(از مطلوب مثبت تا نا مطلوب منفی)
تعریف شادمانی
ماتلین و گاورون(1979)و ارگایل و مارتین لو(1995)شادکامی را هیجانی مثبت همراه با رضایت از زندگی و نبود هیجانات منفی از جمله افسردگی و اضطراب تعریف کرده اند. آنها روابط مثبت با دیگران ، هدفمند بودن زندگی ،رشد شخصی و دوست داشتن دیگران و طبیعت را نیز بخشی ازشادکامی دانسته اند . و نشان دادند که افراد به دلیل ارزیابی مثبت از رویدادها شادکامی را تجربه میکنند.
شادکامی از ابعاد اصلی تجربه است یعنی چیزی مثل یک صفت شخصیتی(ارگایل ، ترجمه گوهری،1386)
اهمیت بخش فکری احساس شادی را می توان در تعاریفی چون زیر دید:
شادمانی حالتی از ذهن است نه رشته ای از حوادث، احساسی است آرام بخش که می توانید همیشه تجربه اش کنید یا با آن زندگی کنید و نه چیزی که برای یافتنش نیاز به جستجو داشته باشید در حقیقت شادمانی در خارج از وجود شما نیست(کارلسون،1380،ترجمه شریفی)
و آرگایل مفهوم شادی را در 3 مولفه قرار داده است:
1-سطح بالای رضایت در اغلب اوقات
2-داشتن هیجان مثبت
3-فقدان نسبی عاطفه منفی
مارشال ریو(2004)شادی را احساس مثبتی میداند که از حس ارضا و پیروزی بدست میاید
برای ارسطو شادی بهترین متاع است و اهمیت انرا به حدی است که سایر امور برای کسب آنند
لیبو میرسکی ، شلدن و همکاران(2005)فرمول زیر را برای تعیین کننده های شادمانی پیشنهاد می کندد:
شادی = فعالیتهای ارادی + چرخه زندگی + ساختار نسبتا با ثبات فردی
جنبه های شادمانی
مطالعات تحلیل عاملی نشان داده است که شادمانی حداقل دو جنبه دارد،تمامی این مطالعات دو عامل عاطفی و شناختی را نشان داده است که از یک طرف معرف تجربه هیجانی شادی ،شعف،خشنودی و هیجان های مثبت؛و از طرف دیگر ارزش گذاری شناختی رضامندی از حیطه های گوناگون زندگی است .شادی و رضامندی فمعرفه عاطفی و شناختی شادمانی ،تا حدودی مستقل از یکدیگرند. شادمانی کلی به ارزش گذاری های شناختی رضامندی در حیطه های گوناگون زندگی بستگی دارد(کار ،2004،ترجمه شریفی و همکاران)